تمام زندگيم را دلتنگي پر کرده است...
 
๑۩۞۩๑سرزمین عشق ๑۩۞۩๑
دو شنبه 23 اسفند 1389برچسب:, :: 19:27 ::  نويسنده : vahid       

تمام زندگيم را دلتنگي پر کرده است...

دلتنگي از کسي که دوستش داشتم و عميق ترين

درد ها و رنجهاي عالم را در رگهايم جاري کرد !

درد هايي که کابوس شبها و حقيقت روزهايم شد٬ دوری

از تو حسرتي عميق به قلبم آويخت و پوست تن

کودک عشقم را با تاولهاي دردناک داغ ستم پوشاند

 دلتنگی براي کسي که فرصت اندکي براي

خواستنش ٬ براي داشتنش داشتم    

دلتنگي از مرزهايي که دورم کشيدند و مرا وادار کردند

به دست خويش از کساني که دوستشان دارم کنده شوم

در انسوي مرزها دوست داشتن گناه است ٬ حق

من نيست ٬ به اتش گناهي که عشق

در آن سهمی داشت مرا بسوزانند

رنجي انچنان زندگي مرا پر کرده است٬ آنچنان دستهاي

مرا از پشت بسته است٬ آنچنان قدمهاي مرا زنجير

کرده است که نفسهايم نيز از ميان زنجير ها به درد عبور مي کنند  

دوست داشتن تو چنان تاوان سنگيني داشت که

براي همه عمر بايد آنرا بپردازم ... و من این تاوان

سنگین را با جان و دل پذیرا شدم         

همه عمر ٬ داغ تو بر پيشاني و دلم

نشسته است و مرا می سوزاند

تو نمايش زندگي مرا چنان در هم پيچيدي که هرگز

از آن بيرون نيايم. . . آنقدر دلتنگ دوريش هستم .. آنقدر

دلتنگ سرنوشت خويشم .. آنقدر دل آزرده عشق تو

هستم که همه هستيم را خوره بي کسي و تنهايي مي جود

 به او نگاه مي کنم ٬ به او که چون بهشت

بر من مي پيچد و پروازم مي دهد  

به او که لبهايش از اندوه من مي لرزاند        

به او که دستهاي نيرومندش ٬عشقي که سالها پيش

اجازه اش را از من گرفتند جرعه جرعه به من مي نوشاند 

به او که چشمهايش در عمق سياهي

مي خندید و دنيايم را ستاره باران مي کرد     

به او که باورش کردم و دل به او باختم

به او که دلم مي خواهد در آغوشش چشمهايم را بر

هم بگذارم و هرگز ٬ هرگز ٬هرگز به روي دنيا بازشان نکنم         

 به او که تکه اي از قلب مرا با خود خواهد برد       

به او که مرزهاي سرنوشت ٬ سالها پيش دوريش را

از من رقم زده است. سراسر زندگيم را اندوهي پر کرده

است که روزها و ماهها از اين سال به سال ديگر

آنها را با خود مي کشم و ميدانم که زمان ٬ شايد

زمان ٬ داغ مرا بهبود بخشد ولي هرگز فراموش نخواهم

کرد که از پشت اين ديوار شيشه اي نگاهش چگونه عمق وجودم را لرزاند    

لبهايش لرزش لبهايم را نوشيد و دستانش ترس تنم

را چيد و نفسهايش برگهاي رنگين خزان را به باران عاشقانه بهار سپرد

 

 





درباره وبلاگ

نام : غم نام خانواگي:بيسیک نام پدر:درد نام مادر: پريشاني نام پدربزرگ : درويش تنها نام مادربزرگ : سلطان غم محل تولد:ويرون شهر تاريخ تولد:يكي از روز هاي باروني شماره شناسنامه : عدد تنهايي شغل:منتظر وضعيت فكري:فقط سوال جرم:افراط درعاشقي تاريخ جرم:روز اول خوشي ساعت جرم:شروع تپش قلب محل جرم :آشيان دوست علت جرم:فقط زندگي وزن:به سنگيني بغض چند ساله قد:كمتر از خاك رنگ چشم:صورتي رنگ مو:همرنگ درد تحصيلات:پايه آخر بد بختي مدت محکوميت : حبس ابد چراغم : شمع سقفم : اسمان مونسم : شب کارم : حسرت يادم : انتظار تو دردم : فراغ فريادم : سکوت ارزويم :ديدار تو زندگيم : فقط تو ادرس : خيابان غمستان – ميدان تنهايي – چهارراه بدبختي – خيابان رنج – کوچه غربت
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ๑۩۞۩๑ سرزمین عشق๑۩۞۩๑ و آدرس bia2sarzamine-eshgh.LoxBlog .ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)